امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

امیررضاجون

امیررضا بزرگ شده

امیررضا جون دیگه بزرگ شدی  قشنگ میتونی وسایل و اسباب بازیات رو تو دستت بگیری و باهاشون بازی کنی شیطون تر هم شدی تا دستت به یه چیزی می خوره  ومیگیری تو دستت میکشی           ...
13 خرداد 1391

امیررضاجون

سلام خاله جون ببخشید که دیر وبت رو آپ می کنم آخه خیلی کار ریخته رو سرم درسهای دانشگاه از یه طرف کارای پژوهشی هم از یه طرف دیگه دیگه فرصت نمیکنم به کارای دیگم برسم امروز برا اولین بار اومدی جشن با اینکه نی نی های بقیه هم بودن ولی تو شده بودی گل مجلس آخه همه میگن از همشون بامزه تر وخوشگلتر وخوردنی تر هستی تو هم که تا میتونستی با کارات دل همه رو میبردی اینم چندتا از عکسای جدیدته برات میزارم اینقدر سربه سرت گذاشته بودم که دیگه پکر شده بودی تازگی ها هم یاد گرفتی وقتی کسی زیاد سربه سرت میزاره واذیت میشی میگی ماما یه جا هم که بند نیستی ماشالاه هروقت میخوابونیمت جیغ میزنی وسرت رو بلند میکنی که منو بلند کنید بعدش هم شروع میکنی با دق...
2 فروردين 1391

کفشدوزک

  کفشدوزک کوچولو حسابی غصه داره چون که برای دوختن دیگه کفشی نداره سوزنشو گذاشته کنار گل تو باغچه کاشکی براش بیارن یه لنگه کفش کهنه نخهاشو قیچی کرده تا که باشه آماده وقتی کفشی نداره نخها چه سودی داره از اون دورا میادش انگار صدای خش خش داره میاد هزارپا با یه بخچه رو دوشش تو بخچه اش گذاشته هزار تا کفش پاره حالا دیگه کفشدوزک هیچ غصه ای نداره ...
15 دی 1390

پاشو پاشوکوچولو

پاشو پاشوکوچولو          ازپنجره نگاه کن  باچشمان قشنگت           به منظره نگاه کن  آن بالا بالاخورشید         تابیده بر آسمان  یک رشته کوه پایین تر   پایین ترش درختان  نگاه کن آن دورها          کبوتری می پرد  شاید برای بلبل             از گل خبر می برد  ...
15 دی 1390

زمستان

زمستونه زمستونه                   فصل تگرگ و بارونه هوا شده خیلی سرد                 روی زمین پر از برف چه خوبه کودکستان                 وقتی میشه زمستان کلاغ های سیاه رنگ                 بخاری های روشن وقتی بارون میباره      &nb...
11 دی 1390